آرا

آرا

اینجا خودمم و خودم

میدونید آدما چطور افسرده میشن؟

وقتی علایقشون رو از دست بدن

وقتی چیزایی که براشون ارزش داره دیگه بهشون احساس پوچی بده

دیگه دلشون شاد نباشه با اون چیزا

کم کم رهاشون کنه

تبدیل میشه به یه ادم بدون دلخوشی

دلخوشی های زیاد دیگه ایم داره ها

ولی از دست دادن اونایی که براش تو روزمره یاد اوری میشدن بهش سنگینی میکنه

تحملشون نمیکنه

میره تو خودش

دیگه نمیشه این ادمو از لاک خودش در اورد

اون افسردس

فشار روانی زیادی تحمل میکنه

شاید به مرگ فکر میکنه....

 

دلم میخواست یه آدم خیلی معمولی بودم

دغدغه مسائل مالی نداشتم

دغدغه هایی که به هیچکس نمیتونی بگی

هی بریزی تو خودت

انقدر بریزی تو خودت که بگی عه

پس کو اون آدم سابق

من چرا عوض شدم

من چرا اینجوری شدم

کاش یه جایی بود میشد حرف بزنی بدون اینکه نگران باشی دیگران گریه کردنتو ببینن...

روزمره خودتون رو برای کسی تعریف میکنید؟

کسی ازتون میپرسه روزتون چطور گذشت؟

مگه میشه از اول روز فشار روانی تحمل کنی و تا اخر شب با خستگی جسمی بتونی لبخند بزنی 

ظرفیتم کم شده شاید 

حساس شدم شاید

ولی من تحمل فشار روانی ندارم

انقدری که اشکم در میاد

ولی لب میگزم که کسی نبینه چشای خیسمو

خستم ازین که مامانم میفهمه من ناراحتم و بهم بگه اگه دوست داشتی بهم بگو

چی بگم به مامانم اخه

شاید یک روز احمق شدم و بکنم انچه نباید...

میدونین چی خیلی درده؟

درد دوست داشته نشدن

درد خود کم بینی

درد اینکه تلاش کنی برسی به مدلشون

درد اینکه خودت نباشی

درد تظاهر کردن

درد ادا خوبا رو در آوردن

حتی پیش نزدیک ترین آدمات

ینی درد اینکه پیش نزدیک ترین آدماتم باید لال شی و تظاهر کنی 

باید سکوت کنی 

همش ملاحظه کنی

درده تو جونم

میپیچه و دیوونم میکنه

همون دیوونه با تفکر همیشگیش...

روانشناس روانی پارت پنج

هر وقت خیلی دلم میگیره یادم میاد میتونم بنویسم 

از دیشبه دوباره فکرم سمت خودکشیه 

فکر میکردم اگه برم سر کار و بدهیامو بدم دیگه فکر خودکشی از سرم میپره 

ولی دیدم حتی سر کار رفتن خودش یه عاملی شده که به این موضوع فکر کنم 

من دیگه نمیدونم از زندگی چی میخوام یا باید چی کار کنم فقط یه طوری خستم که میخوام بخوابم و بیدار نشم 

کاش خدا امشب یه نگاه به این گوشه زمین بندازه ببینه من تحمل امتحاناشو ندارم خودش بیاد جوابارو بنویسه 

وگرنه شاید پاشم برم اون بالا پیشش که جوابارو ازش بپرسم🙃

 

روانشناس روانی پارت چهار

یه وقتایی نمیدونی چته 

از کوچیک ترین رفتار آدما ناراحت میشی 

البته الکی ام نیست 

قبلا وقتی از یکی ضریه خورده باشی 

ببینی یکی دوباره اون رفتارو تکرار میکنه باهات 

چه حسی دست میده بهت 

طبیعیه که دلت فشار بخوره 

ناراحت بشی 

این وضعیت از تحمل من خارجه 

کاش حداقل یسریا بودن که هوای آدمو داشتن 

وقتی غصه میخوردی میتونستی بری پیششون و خودتو خالی کنی 

امروز واقعا ازین حجم دلم گرفته

روانشناس روانی پارت ۳

آدم فکر میکنه اونی که روانشناسه میتونه مشکلات روانی خودشو حل کنه 

ولی برعکسه 

اون میدونه مشکلش چیه 

و هر چی بیشتر مطالعه میکنه بیشتر به مشکلاتش و علت هاش پی میبره 

ولی کاری از دستش بر نمیاد تازه انگار دیوونه تر میشه وقتی میفهمه چه مشکلاتی داره و از کجا نشئت میگیره 

من اختلال اضطراب اجتماعی دارم یعنی توی جامعه احساس خجالت بیش از حد دارم 

ینی یه چیز غیر قابل تصور برای افراد معمولی 

چند وقت پیشا یه چیزیو مطالعه میکردم یاد این افتادم بشینم ببینم من از کجا همچین حالاتی رو توی اجتماع دارم 

به چیزای خوبی نرسیدم  

پس توصیه میکنم

کودکی واقعا دوره حساسیه بیشتر مراقب بچه هاتون توی سن رشد اخلاقی و عقلی توی اجتماع باشین 

شما حامی اونا باشید و حتما مراقب باشید وقتی مدرسه هستن یا بیرونن چه اتفاقاتی رو از سر میگذرونن 

انقدر باهاشون دوست باشین که همه چی رو براتون تعریف کنن حتی خوردن یه شکلات کوچیکو.

 

تا پارت بعدی یا علی💙

 

ایت‌اللھ بہجٺ در رابطہ با تاخیر در نماز فرمودند :

هرڪس‌‌ عادت‌ بہ تاخیر نمازها ڪردھ است،
خود را براۍ تاخیر در همہ ۍ امور زندگۍ امادھ ڪند!

تاخیر در ازدواج 
تاخیر در اشتغال‌
تاخیر در تولد اولاد 
تاخیر در سلامتۍ وعافیت . . .

🔹️ فلذا بہ [نماز‌] احترام بزاریم . . .

‌